{{item.fa_name}}

جست‌و‌جوی دقیق برای معنی (.iv &.tv): دستور داد در واژه‌نامه ترجمیک

متاسفانه جستجوی دقیق عین این کلمه یا عبارت، نتیجه‌ای دربرنداشت.




معنی (.iv &.tv): دستور دادن‌، امر کردن‌ (به‌)، اداره‌ کردن داشتن‌، متوجه‌ ساختن‌، قراول‌ رفتن‌ هدایت‌ کردن‌، نظ‌ارت‌ کردن‌ (بر)، (.n &.jda): معط‌وف‌ ,, معنی (پهذ &پفذ): دستور دادن‌، امر کردن‌ (به‌)، اداره‌ کردن داشتن‌، متوجه‌ ساختن‌، قراول‌ رفتن‌ هدایت‌ کردن‌، نظ‌ارت‌ کردن‌ (بر)، (پئ &پنیش): معط‌وف‌ پ, معنی (,iv &,tv): bsتmc bاbj‌، اkc lcbj‌ (fi‌)، اbاci‌ lcbj bاaتj‌، kتm[i‌ sاoتj‌، rcاmg‌ ctتj‌ ibاdت‌ lcbj‌، j'‌اcت‌ lcbj‌ (fc)، (,n &,jda): kuz‌mt‌ ,, معنی اصطلاح (.iv &.tv): دستور دادن‌، امر کردن‌ (به‌)، اداره‌ کردن داشتن‌، متوجه‌ ساختن‌، قراول‌ رفتن‌ هدایت‌ کردن‌، نظ‌ارت‌ کردن‌ (بر)، (.n &.jda): معط‌وف‌ ,, معادل (.iv &.tv): دستور دادن‌، امر کردن‌ (به‌)، اداره‌ کردن داشتن‌، متوجه‌ ساختن‌، قراول‌ رفتن‌ هدایت‌ کردن‌، نظ‌ارت‌ کردن‌ (بر)، (.n &.jda): معط‌وف‌ ,, (.iv &.tv): دستور دادن‌، امر کردن‌ (به‌)، اداره‌ کردن داشتن‌، متوجه‌ ساختن‌، قراول‌ رفتن‌ هدایت‌ کردن‌، نظ‌ارت‌ کردن‌ (بر)، (.n &.jda): معط‌وف‌ , چی میشه؟, (.iv &.tv): دستور دادن‌، امر کردن‌ (به‌)، اداره‌ کردن داشتن‌، متوجه‌ ساختن‌، قراول‌ رفتن‌ هدایت‌ کردن‌، نظ‌ارت‌ کردن‌ (بر)، (.n &.jda): معط‌وف‌ , یعنی چی؟, (.iv &.tv): دستور دادن‌، امر کردن‌ (به‌)، اداره‌ کردن داشتن‌، متوجه‌ ساختن‌، قراول‌ رفتن‌ هدایت‌ کردن‌، نظ‌ارت‌ کردن‌ (بر)، (.n &.jda): معط‌وف‌ , synonym, (.iv &.tv): دستور دادن‌، امر کردن‌ (به‌)، اداره‌ کردن داشتن‌، متوجه‌ ساختن‌، قراول‌ رفتن‌ هدایت‌ کردن‌، نظ‌ارت‌ کردن‌ (بر)، (.n &.jda): معط‌وف‌ , definition,